جدول جو
جدول جو

معنی ترنه واش - جستجوی لغت در جدول جو

ترنه واش
علف تازه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ / تُ رُ شَ / شِ)
به لغت تنکابن حماض است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به ترشه و حماض شود
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
ترینه با: شیخ را گفتند باران نمی بارد، دعا کن تا باران بارد. آن شب برفی بزرگ باریدروزی دیگر گفتند چه کردی گفت ترینه وا خوردم یعنی که من قطبم چون من خنک شدم همه جهان که بر من میگردد خنک شد. (تذکرهالاولیاء عطار). رجوع به ترینه با شود
لغت نامه دهخدا
گاو تازه زاییده، حیوان تازه زاییده، اولین زایش
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی علف
فرهنگ گویش مازندرانی
علفی شبیه قصیل و خوراک دام
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی علف که در مزارع روید
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی ترش مزه و خورشتی
فرهنگ گویش مازندرانی
علفی هرز و بسیار تلخ که تغذیه ی آن موجب خون ریزی در احشام
فرهنگ گویش مازندرانی